نکگتیوه ساز اصطلاحی بود که کشتی سازان سده نوزدهم نیوانگلند در وصف یک کشتی جدید نوساز می گفتند، اگر دو حادثه مرگبار پیاپی داشت. آنها به جای اصلاح عیب های کشتی و برای پیشگیری از حادثه بعدی، بی درنگ کشتی را اوراق می کردند.
🔹در سازمانها شغلی بیوه ساز است که دو فرد لایق را پشت سر هم ناکام کند. چنین شغلی به احتمال زیاد نفر سوم را هم ناکام خواهد کرد، هرچند باعرضه باشد. تنها کاری که باید کرد برچیدن شغل بیوه ساز و تجدید ساختار کار است.
🔹منصب های بیوه ساز معمولا وقتی پیدا می شوند که سازمان در حال رشد سریع یا تغییر سریع باشد. من در خیلی از سازمانها این پدیده را دیده ام؛ مثلا در دانشگاهی که ظرف ده سال از یک موسسه آموزشی در سطح لیسانس به یک دانشگاه پژوهشی بزرگ مبدل شد.
این دانشگاه دو انسان برجسته ای را که ریاست آنجا را بر عهده گرفتند نابود کرد، زیرا ساختار مدیریت آن مربوط به دوران ابتدایی فعالیت دانشگاه بود. پس از تجدید ساختار کامل دانشگاه، آنوقت می توان این نوع منصب ها را با موفقیت اشغال کرد.
🔹شغل بیوه ساز معمولا نتیجه تصادف است. شخصی با ملغمهای از خصایلی که معمولا در یک فرد جمع نمیشود شغلی ایجاد می کند که خود بخوبی از عهده آن بر می آید. به بیان دیگر کاری که ظاهر آن منطقی می نماید پدیده ای است شخصیتی، اشکال کار این جا است که شخصیت را نمی توان به راحتی عوض کرد.
👤 پیتر دراکر
نکته ناب پیشنهادی: ویرایش نوشته “هرکس استثنایی است!”